تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

فارسی سخن گفتن امام هادی(ع) با ایرانیان
منبع: دانشنامه امام هادی(ع)
 
صفار  قمی از ابراهیم بن مهزیار نقل می‌کند که گفت: 
امام هادی علیه‌السلام به علی بن مهزیار نوشت تا برای او زمان سنج [ساعت] بسازد،  و ما آن را در سال 28 برایش بردیم، چون به سیاله رسیدیم خبر آمدن خود را به حضرت علیه‌السلام داد، و خواست تا اجازه دهد او و من به خدمتش برسیم، و نیز زمان تشرف ما را مشخص کند، پاسخ آمد که بعد از ظهر می‌توانیم به خدمتش برسیم، ما همه در حالی که مسرور، غلام علی بن مهزیار نیز با ما بود در یک روز تابستانی بسیار گرم به راه افتادیم. چون به خانه امام علیه‌السلام نزدیک شدیم دیدیم بلال غلام امام هادی علیه‌السلام ایستاده انتظار ما را می‌کشد، بلال گفت: بفرمایید، ما در حالی که بسیار تشنه بودیم به اتاقی داخل شدیم، چندان ننشسته بودیم که خادمی آبی بسیار خنک آورد، و نوشیدیم، سپس حضرت علیه‌السلام، علی بن مهزیار را خواست، و او تا بعد از عصر در خدمت حضرت علیه‌السلام بود،
 
سپس مرا خواست، سلام کردم و خواستم تا اجازه فرماید دستش را ببوسم، اجازه داد و بوسیدم، و برایم دعا فرمود و نشستم، سپس برخاستم و خداحافظی کردم، چون از در بیرون آمدم صدا زد: ابراهیم! عرض کردم: بله، سرورم! فرمود: بمان، نشستم، مسرور نیز با ما بود، و فرمود تا زمان سنج به کار گذاشته شود، سپس بیرون آمد، و بر تختی که نهاده بودند نشست، و در جانب چپ خود برای علی بنمهزیار تختی گذاشت و او نیز نشست، و من در کنار ساعت [- که با افتادن سنگ زمان را مشخص می‌کرد -] ایستاده بودم، سنگی افتاد، و مسرور گفت: هشت، امام فرمود: هشت، ثمانیه؟ عرض کردیم: آری آقاجان! و نزد حضرت علیه‌السلام تا شب ماندیم، سپس بیرون آمدیم، به علی بن مهزیار فرمود: فردا مسرور را نزد من بفرست. علی بن مهزیار مسرور را فرستاد، چون خدمت حضرت علیه‌السلام رسید، با زبان فارسی فرمود: بار خدایا! چون؟ [مسرور می‌گوید:] عرض کردم: نیک، سرورم! پس نصر عبور کرد، حضرت علیه‌السلام فرمود: در ببند، در ببند، در بسته شد، و ردای خود را بر من افکند تا نصر مرا نبیند، و آنچه خواست از من پرسید، علی بن مهزیار به دیدار امام علیه‌السلام آمد، امام علیه‌السلام به او فرمود: همه این‌ها از ترس نصر است، علی بن مهزیار گفت: همچون عمرو بن قرح از او می‌ترسم.
به نقل از: دانشنامه امام هادی(ع)، ج۱، ص۲۷.
****************************************
****************************************
****************************************
بررسی روایت:
اصل مسئله فارسی سخن گفتن امام هادی(ع) با غلام ایرانی بسیار جالب است که البته در خاندان اهل بیت(ع) مسبوق به سابقه است. اما این روایت وضعیت حضور امامان عسکریین را در سامرا و منطقه حکومتی و نظامی عباسیان نشان می دهد.
امام دهم در آن شرایط در حصر بوده اما در زندان نبوده اند. ایشان در خانه ای که مورد تأیید حکومت وقت بود ساکن شده و تحت نظر بودند. اتفاقا آن خانه از منازل وسیع و حتی مطابق برخی روایات قصر مانند سامرا بوده که به اجبار حاکمان وقت، امام در آن ساکن شده بودند. اما تمام رفت و آمدهای امام مورد بررسی قرار گرفته و در صورت نیاز، گزارش آن به خلیفه ارسال می شده است.
البته این مسئله که خانه امام تحت نظر است و حضور در پیشگاه ایشان خطراتی دارد، نه تنها مدنظر ایشان بوده بلکه افرادی که به خدمت امام می رسیده اند نیز از این مسئله آگاه بوده و احتمالا تنها کسانی که خود امام صلاح می دانسته به حضور ایشان می رسیده اند. چرا که این رفت و آمدها نه تنها برای مراجعین خطرناک بود، بلکه برای خود امام نیز خطرات جانی و عواقب سیاسی داشت و باید تمام جوانب امر در نظر گرفته می شد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی