تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

مزار حضرت رقیه(س) در دمشق

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۳:۳۷ ب.ظ

مستندات تاریخی مزار منسوب به حضرت رقیه(س) در سوریه

اسناد و منابعی که دلالت بر صحت انتساب مرقد مطهر حضرت رقیه(س) دختر امام حسین(ع) دارند

 

 

منبع: سایت مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث

 


گزارش «تسلیة المجالس»

نخستین سندی که در باره مزار کنونی منسوب به رُقیه در دست است، به قرن دهم هجری باز می گردد و مربوط می شود به محمّد بن ابی طالب حائری کرَکی (زنده در ۹۵۵ ق) . وی در کتاب تسلیة المجالس می نویسد:

در شهر دمشقِ شام ، در بخش شرقی مسجد اعظم شهر ، خرابه ای را دیدم که در گذشته ، مسجد بوده و بر سنگْ نوشته درِ آن ، نام های پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش و امامان دوازده گانه ، نوشته شده بود و پس از آن ، چنین نوشته بود : «این ، قبر خانم مَلَکه ، دختر حسین بن امیر المؤمنین علیه السلام است» .[۱]

 

گزارش «نور الأبصار»

در قرن سیزدهم، شِبلَنجی در کتاب نور الأبصار ،[۲]در باره این مزار می نویسد :

برخی شامی ها به من خبر دادند که برای خانم رقیه ، دختر امام علی ـ کرّم اللّه وجهه ـ در دمشق شام ، آرامگاهی هست که زمانی به دیوارهای قبرش آسیب وارد شد . شامی ها قصد داشتند که جنازه را از داخل قبر ، بیرون بیاورند تا آن را بازسازی کنند ؛ امّا کسی به خاطر هیبت آن خانم ، جرئت نکرد وارد قبر شود ، تا این که شخصی از خاندان اهل بیت به نام سید فرزند مرتضی ، وارد قبر شد و پارچه ای روی آن انداخت و جنازه را در پارچه پیچید و آن را بیرون آورد و همگان دیدند که دختر کوچک نابالغی است . این مطلب را به یکی از بزرگان گفتم . او نیز به نقل از برخی مشایخ خود ، آن را برایم روایت کرد .[۳]

در این گزارش ، نام صاحب مزار ، رقیه بنت علی علیه السلام آمده و نخستین گزارشی است که به موضوع آسیب دیدن قبر ، اشاره کرده است.

 

گزارش «منتخب التواریخ»

در نیمه اوّل قرن چهاردهم ، شیخ محمّدهاشم خراسانی (م ۱۳۵۲ ق) در کتاب فارسی منتخب التواریخ ،[۴]ضمن این که مزار را متعلّق به رقیه بنت الحسین علیه السلام معرّفی نموده ، داستان آسیب دیدن قبر را با تفصیل بیشتری نقل می کند . متن گزارش او ، چنین است:

و عالم جلیل ، شیخ محمّدعلی شامی ـ که از جمله علما و محصّلین نجف اشرف است ـ ، به حقیر فرمود که جدّ اُمّی بلاواسطه من ، جناب آقا سید ابراهیم دمشقی که نسبش منتهی می شود به سید مرتضی علم الهدی و سنّ شریفش علاوه بر نود بود و بسیار شریف و محترم بود ، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند . شبی دختر بزرگشان در خواب دید جناب رقیه بنت الحسین علیه السلام را که فرمود : «به پدرت بگو به والی بگوید : آب افتاده میان قبر و لحد من ، و بدن من ، در اذیت است . بگو بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند» .

دخترش به سید ، عرض کرد . سید ، از ترس حضرات اهل تسنّن ، به خواب ، اثری مترتّب ننمود . شب دوم ، دختر وسطی سید ، همین خواب را دید . باز به پدر گفت . ترتیب اثری نداد . شب سوم ، دختر صغرای سید ، همین خواب را دید و به پدر گفت . ایضا ترتیب اثری نداد . شب چهارم ، خود سید ، مخدّره رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند که : «چرا والی را خبردار نکردی؟» .

سید ، بیدار شد . صبح رفت نزد والی شام و خوابش را به والی شام نقل کرد .

والی ، امر کرد علما و صلحای شام از سنّی و شیعه بروند و غسل کنند و لباس های نظیف در بر کنند . به دست هر کس قفل درب حرم مقدّسه باز شد ، همان کس برود و قبر مقدّسه او را نبش کند و جسد مطهّره را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر کند . بزرگان و صلحا از شیعه و سنّی ، در کمال ادب غسل کردند و لباس نظیف در بر کردند . قفل به دست هیچ یک باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید . بعد که مشرّف میان حرم شدند ، مِعوَل[۵]هیچ یک به زمین اثر نکرد ، مگر معول سید ابراهیم . بعد ، حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند . دیدند بدن نازنین مخدّره ، میان لحد و کفن آن مخدّره مکرّمه ، صحیح و سالم است ؛ لیکن آب زیادی میان لحد جمع شده . پس سید ، بدن شریف مخدّره را از میان لحد ، بیرون آورد و روی زانوی خود نهاد و سه روز همین قِسم ، بالای زانوی خود نگه داشت و متّصل گریه می کرد تا آن که لحد مخدّره را از بنیاد ، تعمیر کردند . اوقات نماز که می شد ، سید ، بدن مخدّره را بر بالای شی ء نظیفی می گذاشت . بعد از فراغ ، باز بر می داشت و بر زانو می نهاد تا آن که از تعمیر قبر و لحد ، فارغ شدند . سید ، بدن مخدّره را دفن کرد و از معجزه این مخدّره در این سه روز ، سید ، نه محتاج به غذا شد و نه محتاج به آب و نه محتاج به تجدید وضو . بعد که خواست مخدّره را دفن کند ، سید دعا کرد خداوند ، پسری به او مرحمت نماید . دعای سید ، مستجاب شد و در این سنّ پیری ، خداوند به او پسری مرحمت فرمود ، مسمّا به سید مصطفی .

بعد ، والی ، تفصیل را به سلطان عبد الحمید نوشت . او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف رقیه و مرقد شریف اُمّ کلثوم و سَکینه را به او واگذار نمود و فعلاً هم آقای حاجی سید عبّاس پسر آقا سید مصطفی پسر آقا سید ابراهیم سابق الذکر ، متصدّی تولیت این اماکن شریفه است . انتهی . و گویا این قضیه در حدود سنه هزار و دویست و هشتاد بوده است .[۶]

با توجّه به آنچه در این گزارش آمده که «بزرگان و علمای شیعه و سنّی ، شاهد ماجرا بوده اند»، نکته قابل تأمّل ، این است که با آن که انگیزه برای نقل و ثبت این گونه حوادث ، فراوان است ، هیچ کس جز متولّیان حرم، این حادثه مهم را نقل نکرده[۷]و شخصیتی مانند سید محسن امین ، با این که در منطقه حضور داشته، در گزارش خود ، اشاره ای به این ماجرا ننموده و درباره این بارگاه ، تنها نوشته است :

رقیه ، دختر حسین علیه السلام ، قبری به او منسوب است و مشهدی که در محلّه العماره دمشق ، زیارتگاه است . خدا به درستی آن ، آگاه تر است . میرزا علی اصغرخان [اتابک ، امین السلطان] ، وزیر اعظم ایران ، به سال ۱۳۲۳ ق ، آن را بازسازی کرده و در بالای در ، تاریخ بازسازی را حَک کرده اند که در آن ، این اشعار آمده است :

مرتبه‌اى عالى است براى على

وزیر اعظمِ ایران که تجدید کننده است.

و من، تاریخ بازسازى آن را که مى‌درخشد

[به ابجد] سرودم: «بقبر رقیّة من آل أحمد»[۸]

...


[۱]تسلیة المجالس : ج ۲ ص ۹۳ .

[۲]تاریخ پایان تألیف این کتاب ، ۱۲۹۰ قمرى است .

[۳]نور الأبصار : ص ۱۹۵ .

[۴]تاریخ پایان تألیف این کتاب ، ۱۳۴۹ قمرى است .

[۵]مِعوَل : کُلنگ .

[۶]منتخب التواریخ : ص ۳۸۸ .

[۷]ضمنا در میان سلاطین عثمانی ، دو نفر به این نام ، سلطنت داشته اند : عبد الحمید اوّل (۱۱۸۷-۱۲۰۳ق) و عبد الحمید دوم ( ۱۲۹۳-۱۳۲۷ق) که هیچ کدام ، دوران حکومتشان ، با»حدود ۱۲۸۰»_ که در متن منتخب التواریخ آمده تطبیق ندارد.

[۸]أعیان الشیعة : ج ۷ ص ۳۴ .

 

 

لینک منبع:

http://hadith.net/post/45937/%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%b3%d9%88%d8%a8-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%82%db%8c%d9%87-%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%af%d9%85%d8%b4%d9%82/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی