تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

مشورت با زنان در روایات و احادیث

جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۴ ب.ظ

نقد برخی روایات نامعتبر درباره نهی از مشورت با زنان

اقتباسی از مقاله دکتر قاسم بستانی

 

احادیثی در منابع روایی وجود دارد که مردان را از مشورت با زنان نهی می‌نماید. زندگانی معصومین نشانی از عمل به این احادیث به دست نمی دهد. غیرمسند بودن و ارسال، تعلیق یا رفع بیشتر احادیث در این مختصر نشان داده شد. با توجه به بی اعتنایی ظاهری ثبت شده در سیره معصومین نسبت به عمل به چنین توصیه هایی، شک ما در خصوص صحت این روایات تقویت می شود. تناقض محتوایی برخی آیات قرآن با احادیث یاد شده، نیز غیرقابل اغماض است. در این مقاله عمده محتوا از مقاله مفصل دکتر قاسم بستانی دانشیار دانشگاه شهیدچمران اهواز در همین رابطه استفاده شده است.

در ادامه، موضوع به صورت دقیق تر بررسی شده است:

 

**************************

احادیث نوع اول: توصیه به مشورت با زنان و سپس مخالفت با نظر آنها

1- از پیامبر(ص) نقل شده: «شاوروهنّ و خالفوهنّ» (ابن ابی جمهور، ابن ابی الحدید، مجلسی به نقل از ابن ابی جمهور).

* این حدیث مرسل و مرفوع است. برخی نیز گفته اند که اصلی ندارد. (عجلونی، مناوی، مبارکفوری)

* حدیث فوق علیرغم شهرتش، در کتب اصلی حدیثی شیعه و اهل سنت ذکر نشده بلکه تنها در برخی کتب حدیثی شیعه و فقط در کتب نقد حدیث اهل سنت آمده است.

 

2- «شاوروا النّساء و خالفوهنّ، فإنّ خلافهنّ برکة» (مجلسی به نقل از الإمامه و التبصره)

* شاید منظور از کتاب الإمامه و التبصره، کتاب علی بن بابویه پدر شیخ صدوق باشد. اگر چنین است که در کتاب مذکور، چنین حدیثی مشاهد نشد، اما اگر این کتاب نیست، پس اصل منبع مجهول است.

 

3- از أنس مرفوعا روایت شده: «لا یفعلن أحدکم أمرا حتی یستشیر، فإن لم یجد من یستشیره، فلیستشیر امرأة ثم یخالفها، فإنّ فی خلافها البرکة» (فتنی، عجلونی، مبارکفوری، مناوی، طبرسی)

* در نقد این حدیث گفته شده که در سندش عیسی قرار دارد که بسیار ضعیف است و ضمنا، حدیث منقطع نیز میباشد.

* حدیث فوق در منابع معتبر، نقل نشده.

* ظاهرا این حدیث از احادیث اهل سنت است و نقل طبرسی نیز احتمالا از آنان است، و اهل سنت نیز چندان بدان خوشبین نیستند.

 

4- نقل شده که هرگاه پیامبر(ص) میخواست به جنگ برود زنانش را میخواست و با آنها مشورت میکرد، سپس با آنان مخالفت مینمود. (کلینی، شیخ صدوق، طبرسی، مجلسی به نقل از طبرسی)

* این حدیث مرسل بوده و راوی آن مشخص نیست و از جمله احادیث غیر مسند کافی است.

* به نظر می‌رسد دیگران آن را از کلینی گرفته باشند.

 

نکاتی درباره احادیث فوق

* فرض این روایات این است که زنان همیشه یا دروغ میگویند و یا اشتباه میکنند. بنابراین با قاطعیت میتوان خلاف نظر زنان عمل کرد و به تصمیم درست رسید، که چنین چیزی منطقی نیست.

* این الزام، یعنی مردان بدون نظر زنان، نمیتوانند راه صحیح را بیابند!

* اگر صحیح باشد، امکان تبانی برای زنان وجود دارد و احادیث بی‌استفاده می‌گردند.

* آیا اگر با مردان مشورت شد، حتما باید به آن عمل گردد؟

* در منابع، این امر که پیامبر(ص) هنگام خروج برای جنگ ...، گزارش نشده است.

* آیا منطقی است که این احادیث را به معصومین نسبت دهیم، اما انتظار عمل نمودن به این توصیه ها را توسط خود ایشان نداشته باشیم؟! آیا ایشان علنی توصیه و پنهانی به آن عمل کرده‌اند؟!!!

* اگر زنان از مسائل جنگی خبر نداشتند، پس در چه زمینه‌ای نظر میداده اند تا خلاف آن عمل شود؟

* عکس این مسئله توسط واقدی در جریان صلح حدیبیه و مشورت پیامبر(ص) با ام‌سلمه ذکر شده.

 **************************

احادیث نوع دوم: نهی از مشورت با زنان

1- کلینی از علی بن ابراهیم، از عمرو بن عثمان، از برخی از اصحابش، از ابوعبدالله (امام صادق(ع)) از پیامبر(ص) نقل میکند: «النساء لا یشاورن فی النجوی، و لا یطعن فی ذوی القربی، ...»

* در خبر بالا، افراد مجهولی قرار دارند (برخی از اصحابش)، از این رو سند مرسل تلقی میشود.

* کلینی حدیث مشابهی را به نقل از امام باقر(ع) آورده: «و عنه عن ابیه رفعه الی ابی جعفر(ع)» و حدیث قبلی که ظاهرا این سند بدان ملحق میشود، چنین است: «عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عمن ذکره عن الحسین بن المختار عن ابوعبدالله(ع)» که معلوم نیست «عنه» به «عده من اصحابنا» برمیگردد یا به «احمد بن عبدالله». تازه اگر به شخص دوم برگردد، معلق خواهد بود چرا که از ابتدای سند، افرادی افتادهاند. ضمن اینکه در سند حدیث قبلی نیز، تعلیقی وجود دارد و ابتدای سند فرد مجهولی بوده و در آخر آن نیز ارسال پیش آمده است. شیخ صدوق نیز همین حدیث را با اندکی تفاوت، از ابوجعفر (امام باقر(ع)) نقل میکند که به نظر میآید علاوه بر ارسال، این سه حدیث یکی باشند. تفاوت متن احادیث نیز میتواند نشانه نقص و زیادت، و یا ادراج باشد.

 

2- «لیس علی النساء أذان و لا إقامة، و لا جمعة، و لا جماعة، و لا عیادة المریض، و لا اتباع الجنائز و لا إجهار بالتلبیة، و ... و لا تولی المرأة القضاء، و لا تولی الإمارة، و لا تستشار، و لا تذبح إلا من اضطرار ...»؛ سلسله راویان: شیخ صدوق از محمد بن علی بن شاه از احمد بن حسین از احمد بن خالد خالدی از محمد بن احمد بن صالح تمیمی از پدرش از أنس بن محمد از صادق(ع) از پدرش از پدرانش از علی(ع) از پیامبر(ص).

* شیخ صدوق این حدیث را یک بار به نقل از پیامبر(ص) و یک بار به نقل از امام باقر(ع) بدون تصریح به پیامبر(ص) و نیز با سندهایی بعضا مرسل نقل میکند و از این جهت به اصطلاح مضطرب میباشد.

* شبیه به این حدیث در منابع حدیثی دیگر و اکثرا اهل سنت نیز ذکر شده است و در آنها کم و بیش به احکام نماز و عدم وجوب اذان و اقامه و جماعت بر زنان اشاره شده، اما در هیچ یک به دیگر مباحث مذکور نزد شیخ صدوق از جمله عدم مشورت با زنان اشاره نشده است.

* شیخ صدوق، خود شبیه به این روایت را از امام صادق(ع) بدین شکل آورده: «لیس علی النساء أذان و لا إقامة و لا جمعة و لا استلام الحجر و لا دخول الکعبه و لا الهرولة بین الصفا و المروة و لا الحلق إنما یقصرن من شعورهنّ» که در آن هیچ اشارهای به عدم مشورت با زنان نشده است. چنان که باز ایشان در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) فقط عدم وجوب اذان و اقامه بر زنان و اینکه اگر چنین کند بهتر است را روایت کرده است.

3- نقل شده که امام علی(ع) درباره برخی از پیشامدها فرمود: «یأتی علی الناس زمان لایقرب فیه إلا الماحل، و لا یظرف فیه إلا الفاجر، و لا یضعف فیه إلا المنصف، یعدون الصدقة فیه غرما، و صلة الرحم منا، و العباده أستطالة علی الناس. فعند ذلک یکون السلطان بمشورة الاماء، و إمارة الصبیان و تدبیر الخصیان»؛ (شریف رضی)

* در برخی منابع متأخر، عبارت «یکون السلطان بمشورة الاماء» نهج البلاغه به «یکون السلطان بمشورة النساء» بدل شده است و ظاهرا این امر ابتدا در نهج البلاغه محمد عبده رخ داده است و پس از آن برخی شیعیان، بدون دقت در منابع خود، از آن استفاده کرده و آن را به امام علی(ع) نسبت دادهاند. مولفانی که چنین کرده اند عبارتند از: محمد منتظری در دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الإسلامیه، أویس کریم محمد در المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، جمعی از نویسندگان با اشراف حجت الاسلام علی کورانی در معجم أحادیث الامام المهدی، شیخ هادی نجفی در موسوعه أحادیث أهل البیت(ع). در حالی که منابع قدیمی که عبارت «یکون السلطان بمشورة الاماء» را از قول امام(ع) نقل کرده اند عبارتند از: شریف رضی در نهج البلاغه، علامه مجلسی در بحارالانوار، و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه.

* در برخی نقلهای مشابه، کلا سخنی از مشورت با کنیزان نیست. (راوندی، ابن محمد لیثی)

 

4- در نامه امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) یا به قولی محمد حنفیه، آمده است: «و إیاک و مشاوره النساء، فإن رأیهن إلی الأفن و عزمهن إلی الوهن، و ...»

* کلینی از دو طریق این حدیث را روایت میکند که دو سند کلینی دارای ضعف ارسال می باشند: کلینی از ابوعبدالله اشعری، از برخی از اصحاب، از جعفر بن عنبسه، از عباده بن زیاد، از عمرو بن ابی المقادم، از امام صادق(ع)، و نیز از احمد بن محمد عاصمی، از کسی که از او روایت میکند، از معلی بن محمد، از علی بن حسان، از عبدالرحمن بن کثیر، از امام صادق(ع).

* شش راوی دیگر شیعه و سنی نیز آن را بدون سند ذکر کرده اند و عمده راویان نیز سنی می باشند.

* ابن طاووس پیش از ذکر نامه مورد بحث، توضیح میدهد که کلینی این نامه را به صورت رساله ای از علی(ع) به فرزندش حسن(ع) و رساله ای مختصر از علی(ع) به محمد حنفیه، و نیز عسکری در کتابش الزواجر و المواعظ آورده اند. بدین ترتیب نوعی اضطراب در سند و نیز متن مشاهده می شود، چنانکه مشخص نیست که این نامه خطاب به کدام فرزند بزرگوار امام علی(ع) نگاشته شده و ... .

5- از امام صادق(ع) نقل شده: «ایاکم و مشاورة النساء فإن فیهن الضعف و الوهن و العجز» (کلینی، مجلسی بدون ذکر سند)

* کلینی سند حدیث را چنین ذکر میکند: از او (عنه) از ابوعبدالله جامورانی از حسن بن علی بن ابی حمزه از صندل از ابن مسکان از سلیمان بن خالد از امام(ع). در سند قبلی نیز در ابتدای آن نام محمد بن یحیی آمده است. اما حر عاملی در وسائل الشیعه، سند را چنین ذکر میکند: از آنها (عنهم) از احمد از جامورانی از حسن ... . و سیدحسین بروجردی در جامع احادیث الشیعه، آن را چنین می آورد: از گروهی از اصحاب ما (عده من اصحابنا) از احمد بن ابی عبدالله، از ابی عبدالله جامورانی ...، و تصریح دارد که ابتدای حدیث تا احمد معلق است. از سوی دیگر در خود کافی در اسناد دیگر، راویان متعددی پیش از جامورانی ذکر شده اند. بنابراین معلوم نیست که فاصله کلینی تا جامورانی چند راوی بوده و اینکه چه کسانی هستند؟

* جامورانی همان ابوعبدالله محمد بن احمد رازی است که گفته شده قمی ها او را تضعیف کرده اند، چون در مذهبش ارتفاع (غلو) وجود دارد و احادیثش را در کتاب النوادر، استثنا کرده اند، چنانکه ابن الولید شیخ ابن بابویه، روایتهای او را استثنا کرده است. (آیت الله سیدابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج15، 16 و 22)

 6- آیاتی از قرآن کریم در مقابل مفاهیم مذکور وجود دارد که روایاتی را که نظر مرد را ارجح از زن دانسته یا تقبیح مشورت با زن و پرسیدن نظر او مینماید، نقض می کند. ظاهر یا تفسیر این آیات، با مضمون احادیث ذکر شده هماهنگ نیست.

** آیه 233 سوره بقره: {... فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِمَا ...} ظاهرا این آیه برای مشورت زن و مرد جایگاه یکسانی در نظر گرفته است.

** آیه 128 سوره نساء: {وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِمَا أَنْ یصْلِحَا بَینَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیرٌ ...} سخن از صلح و تراضی، نشان از استقلال رأی و حرمت نظر زن دارد.

 ** آیه 26 سوره قصص: {قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ}  عمل حضرت شعیب(ع) به نظر یک زن به هیچ وجه تقبیح نشده است.

** آیات 26 تا 44 سوره نمل به ماجرای مشورت ملکه سبأ با قومش در خصوص دعوت سلیمان(ع) و تصمیم او که منجر به ایمان آوردن ایشان شد، اشاره شده و این نشان از تدبیر و عقل برخی از زنان دارد.

** آیه 9 سوره قصص: {وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ ینْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ} توصیه همسر فرعون باعث نجات جان حضرت موسی(ع) میگردد. عمل به احادیث فوق‌الذکر در این مورد خاص، تنها برای شخص فرعون لازم به نظر میرسید و نه برای غلبه حق و حقیقت!

7- آیت ا... سیستانی در استفتائات، در پاسخ به سوالی بدین مضمون که با توجه به «فی خلاف النساء برکة» یا «شاوروهنّ و خالفوهنّ»، اگر قرار بر مخالفت باشد، چرا امر به مشورت داده شده، با بیان اینکه این مضمون را در حدیث معتبری نیافته اند می افزایند: چه بسا مراد آن است که آنها در درک چیزهایی که مردان می توانند در جامعه درک کنند، ضعیف می باشند، ... .

8- روایتی نیز از خلیفه دوم به صورت «خالفوا النساء، فإنّ فی خلافهنّ البرکة» نقل شده که در این منابع اهل سنت آمده است: علی ابن جعد در المسند، محمد طاهر بن علی فتنی در تذکره الموضوعات، محمد عبدالرئوف مناوی در فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، عجلونی، علی بن حسام الدین متقی هندی در کنزالعمال، مبارکفوری. روایت خلیفه دوم، این گمانه را که حدیث فوق از منابع اهل سنت به شیعه راه پیدا کرده باشد تقویت می کند.

**************************

نتیجه گیری

*** غیرمسند بودن و ارسال، تعلیق یا رفع بیشتر احادیث نشان داده شد.

*** با توجه به بی اعتنایی ظاهری ثبت شده در سیره معصومین نسبت به عمل به چنین توصیه هایی، شک ما در خصوص صحت این روایات تقویت می شود.

*** تناقض محتوایی برخی آیات قرآن با احادیث یاد شده، غیرقابل اغماض است.

*** وجود توصیه هایی از خلیفه دوم در این خصوص و نهی از مشورت با زنان یا مخالفت با نظر مشورتی آنان، ظن ما را در خصوص راهیابی این قبیل روایات از منابع اهل سنت به منابع شیعه تقویت میکند. مسئله اصلی این است که خلیفه دوم، در عمل، کاملا به چنین احادیثی پایبند بود و در زندگی خود، سخت مخالف حضور اجتماعی زنان و کسب نظر و مشورت از آنان بود. اگر بخواهیم احادیث نهی از مشورت با زنان را بر سیره معصومین منطبق سازیم، کاری ناممکن را پیشرو داریم. اما اگر بخواهیم عمل به این احادیث را در زندگی خلیفه دوم مشاهده کنیم، آنقدر مصداق روایی و نقلی موجود است که تقریبا شکی باقی نمی ماند که اگر جملات یادشده ریشه در بیانات وی نداشته، اما احیانا ریشه در عمل و سیره وی داشته است. بررسی این مورد، نیاز به بحثی مجزا و مقاله ای جداگانه دارد که موضوع بحث ما نیست.

*** هنگامی که سند روایتی مخدوش است، توجیه محتوا و تلاش برای معقول و منطقی جلوه دادن آن - همانگونه که برخی سعی نموده اند - کار بیفایده ای است. همچنین انتقاداتی که برخی شبه روشنفکران نسبت به این احادیث دارند و آن را به کلیت آموزههای اسلام و شیعه ارتباط میدهند، موضوعیت ندارد، چرا که حتی در مجامع حوزوی نیز در سالهای اخیر، اقدام به دسته بندی و تضعیف این روایات نموده و سعی در جداسازی آنها از روایات معتبر نموده اند.

 

 

منابع:

1: دکتر قاسم بستانی، بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان در متون حدیثی سنی و شیعی، فصلنامه مباحث بانوان شیعه، قم، موسسه شیعه شناسی، 1388، شماره22، ص200-182.

2: ابو عبد ا... محمد بن عمر واقدى‏‏، المغازی‏، ترجمه محمود مهدوى دامغانى‏، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369، چاپ دوم، ص468-467.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۱
د. محمدامین زرگر

مشورت با زنان

نظرات  (۱)

۱۴ مرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۳ کربلایی عباسعلی

بسم الله الرحمن الرحیم واقعا برای شما متاسفم که احادیث صحیح اهل البیت علیهم السلام را رد میکنید که همین خود کفر محض است وقتی عقل  شما توانایی تحلیل این احادیث ناب وصحیح که علمای شیعه مانند شیخ کلینی شیخ صدوق شیخ حرعاملی علامه مجلسی و اکثریت مطللق علمای شیعه تایید کرده اند را ندارد ما چه کار کنیم؟ احادیث اهل البیت صعب و سنگین است و جز ملک مقرب یا نبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را با ایمان امتحان کرده است نمیتواندهرکسی  آن را بپذیرد این همه فساد در جامعه به خاطر این است که احکام اسلام وقرآن و احادیث صحیح بالا نادیده گرفته شده است اسلام غریب شده است این همه فساد وجنایت و فحشا به خاطر آزاد بودن زنان و بر خلاف عمل کردن احادیث اهل البیت علیهم السلام است به درگاه خداوند توبه کنید و کفر نگویید وگرنه در روز قیامت مواخذه می شوید محمد و آل محمد صلوات الله علیهم شجاع بودند وحرف حق را میزدند و از زنان ناقص العقل نمیترسیدند من به جای شما باشم سریع توبه میکنم و اصلاحیه مینوسم که احادیث بالا که علمای شیعه تایید کرده اند صحیح است تا خداوند ببخشد که او ارحم الراحمین است.

پاسخ:
سلام و عرض ادب و احترام
لطفا اگر مطلب از نظر مستندات یا انطباق با نصوص معتبر دینی، مخدوش هست بفرمایید تا اصلاح کنم. در غیر این صورت جایی برای عصبانیت وجود نداره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی