تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

تاریخ تحلیلی و تبیینی

بررسی انتقادی و تحلیلی منابع، رخدادها و پدیده های تاریخی

اخلاق سیاسی در تاریخ صدر اسلام

چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ق.ظ

تأثیر آموزه های اسلام در اخلاق سیاسی طی قرون اولیه اسلامی

نوشته دکتر محمدامین زرگر (متن کامل مقاله)

مقاله حاضر در چهارمین همایش ملی اخلاق - دانشگاه زنجان با امتیاز پژوهشی مورد پذیرش و چاپ واقع شد.


 چکیده

آنچه در جهان جاهلیت و مقارن ظهور پیامبر اکرم(ص) بر جهانیان می‌گذشت، ملغمه‌ای بود از نفسانیات پَست حکام و طاغوتیانی که در طول تاریخ با آموزه‌های پیامبران الهی به کرات به مبارزه برخواسته بودند. اخلاق در حکومت معنایی نداشت و به جز موارد معدود و انگشت شماری، عموم مردم مرعوب جبر و اجبار شاهان بودند. اسلام با ظهور خود الگویی از حکومت دینی هرچند در محدوده زمانی و مکانی کوچک برای همیشه تاریخ ارائه داد و رسول‌اکرم(ص) و در پی آن امیرالمؤمنین(ع) در اندک زمانی تغییراتی شگرف در خواسته‌های مردمی و انتظارات جامعه از حکومت ایجاد فرمودند. خلفا و حاکمان دوره اسلامی یا با تأسی به رفتار رسول خدا(ص) یا با اجبار ناشی از انتظارات عمومی منبعث از سیره پیامبر(ص)، بیش و کم از آن الگوی همیشگی تأثیر پذیرفتند و این مسئله موجب بروز تغییرات تدریجی در سیره حکومت‌های جهان حتی در کشورهای غیرمسلمان گردید. پرهیز بیشتر خلفا از گماشتن افرادی که سابقه جنایت و خونریزی یا فساد و گناه داشتند در مصادر امور، اجبار حکام اسلامی در استفاده از فقها و علما در مسند قضاوت و اجرای عدالت نسبی برای کسب محبوبیت، پرهیز از کشتار و جنایت در پیروزی ها و سعی بلیغ سرداران سپاه اسلامی در صلح و آتش‌بس و عدم درگیری، بازگشت دوره‌ای مفاهیمی مانند برابری و برادری و عمل به سیره و سنت و قرآن پس از مدتی بی‌اعتنایی، و از این قبیل موضوعات، مواردی است که در این مقاله به بررسی آن می‌پردازیم.

 

کلمات کلیدی:

اخلاق سیاسی - حکومت - اسلام - پیامبر اکرم(ص)، خلفای راشدین

 ****************************************************

 مقدمه

اخلاق سیاسی یکی از جنبه‌های نظام اخلاقی اسلام است که چندان مورد توجه محققین قرار نگرفته. البته این مورد در زمان حاضر جنبه کاربردی بیشتری یافت است. هرچند که در مسلک بسیاری از حکام و سیاسیون گذشته و امروز خصوصا در جهان غرب، اخلاق جایی در سیاست نداشته و شعار پنهان و آشکار برخی خلفا و حکام «الملک عقیم»[1] بوده (طبری، 1967م، ج6، ص161)، اما در نگاه بزرگان و علما هر از چندگاهی اشاراتی به لزوم رعایت اخلاقیات در سیاست و حکومت مشاهده شده و در این رابطه کتاب‌هایی نیز نگاشته شده است.

بسیاری از متون دینی اسلام، حاوی نکات مهم و اشاراتی نغز در خصوص شیوه صحیح حکومت و مردم داری است که این مسئله نشان از اهمیت موضوع از نگاه دینی دارد. از آنجا که نگاه اسلام به حکومت نگاهی کاربردی است و به هیچ عنوان به مانند برخی ادیان گوشه‌گیر مانند مسیحیت[2] و بودیسم، حکومت را از دیانت جدا نمی‌داند، این بسیار طبیعی است که بسیاری از آموزه‌های دین مبین اسلام مربوط و مرتبط با سیاست و حکومت باشند. در حقیقت جامعه آرمانی اسلام، جز در سایه سیاست دینی و دین سیاسی محقق نمی‌شود و این نتیجه‌ای است که با مرور آیات قرآن و روایات اسلامی آن را در می‌یابیم.

به نظر می‌رسد که ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در همان زمان حیات رسول‌خدا(ص) در قرن هفتم میلادی، تأثیر عمیقی بر روابط میان مردم و حکومت و تغییر سطح انتظارات عمومی از سیاستمداران شده است. البته این تأثیر در مناطق مختلف جهان، با فاصله زمانی کم و زیاد رخ داد و اتفاقی آنی نبود، به همین دلیل نیز چندان به تأثیر اسلام در این تغییرات عمومی و وسیع توجه نشده است.

توجه به نقش آموزه‌های اسلام در بهبود رفتار و منش سیاستمداران و حکام در جهان آن روز، از آن جهت حائز اهمیت است، که سیل تهمت و افترا به مبانی این دین مبین، از سوی معاندین و دشمنان آن روان است و مهاجمان جبهه نرم دشمن، سعی دارند تا تمامی حکام دوره اسلامی را به یک چشم نگریسته و حتی جنایات خلفای غاصب و بی‌ایمان بنی‌امیه را نیز به نام اسلام ثبت و ضبط نمایند. در این مقاله، در پی آنیم تا با بررسی وضعیت و شرایط حکومت‌داری مقارن با ظهور اسلام، و تغییراتی که مسبب آن آموزش‌های عمومی این دین مبین بود، خصوصا با بررسی دقیق آموزه‌هایی که عملا مورد توجه قرار نگرفت و در کشاکش زمان، توسط حکام به ظاهر مسلمان به فراموشی سپرده شد، نقش و سهم اسلام را در بنیان‌گذاری شالوده‌های نظام اخلاقی جدیدی در حکومت و سیاست روشن سازیم. باشد که مورد توجه و تفقد حضرت ولی‌عصر(عج) قرار گیرد.

 

1. شرایط حاکم بر سیاست، مقارن ظهور اسلام

پیش از ظهور اسلام، همان دوره زمانی که به «عصر جاهلیت» معروف است، شرایط سیاسی در سراسر جهان، اوضاعی اسف‌بار داشت. هرچند که ظهور اسلام، حتی پس از قرن‌ها نتوانست علاج قطعی دردهای بشر در عرصه سیاسی باشد، که این نیز خود مدلول بی‌اعتنایی به آموزه‌های اصیل اسلام است، اما بررسی شرایط عصر جاهلیت جهت منظور این مقاله، خالی از فایده نیست. در ادامه به بررسی شرایط سیاسی و رفتار امرا و شاهان در مناطق مختلف جهان می‌پردازیم.

 

1.1. حکومت‌های ایرانی و مردم‌داری

سلسله شاهان ساسانی هرچند از مقتدرترین و قدرتمندترین حکام ایران زمین بودند، بسان دیگر پادشاهان آن زمان، حکومت را حق خود و خانواده خود دانسته و کشور و ایالات وابسته را ملک طلق خود می‌دانستند.

به نظر می‌رسد که شاهان ساسانی در ابتدای قدرت‌یابی خود، بی‌اعتنا به حقوق عمومی نبوده‌اند. گفته‌اند هنگامی که بهرام یکم پس از به قدرت رسیدن، اهمیتی به مردم نداد و آنها را خوار داشت، مردم به موبد موبدان متوسل شدند و او با تدبیری هوشمندانه، شاه را به عبرت و آگاهی واداشت و به او گوشزد کرد که «مردم تو را اطاعت نخواهند کرد مگر با مدارا و دوستی» (مقدسی، 1374ش، ص513-512).

دوران نرم‌خویی و ملاحظه‌کاری شاهان ساسانی با روی کار آمدن شاپور ذوالاکتاف و خصوصا یزدگرد یکم به پایان می‌رسد و خشونت سهمی ویژه در سیاست ساسانی می‌یابد. شاید به همین دلیل است که مردمان، اسبی را که باعث کشته شدن یزدگرد یکم معروف به بزهکار شد، فرشته‌ای از جانب خدا دانستند (همان، ص515).

مصادیقی از طبقه‌بندی جامعه ساسانی و اعمال اجبار توسط نظام حاکم برای مردم آن عصر در منابع تاریخی دیده شده که حتی در صورت خدشه در صحت تمام آنها، دلیلی است بر نگاه شاهان ساسانی به کشور و مردم به عنوان مال خصوصی خود. این نگاه البته در تمام دوران ساسانی یکسان نیست، اما عمومیت نسبی دارد.

 

1.2. سیاست در عربستان، شامات و شمال افریقا

وضعیت سیاسی عربستان در آستانه ظهور اسلام، چندان منسجم نبود و به هیچ عنوان مانند مناطق اطراف چون ایران و روم، دارای یک نظام سیاسی مشخص و یکپارچه نبود. عربستان آن روز به صورت دولت‌شهرهایی با غلبه نظام قبیله‌ای اداره می‌شد که در هر منطقه‌ای شرایط با مناطق دیگر تفاوت داشت. به عنوان مثال، مکه دارای نظام قبیله‌ای با غلبه قوانین بدوی و با تکیه بر قدرت پول و تجارت بود، و یثرب نظامی شهری و حضری با تکیه بر قدرت کشاورزی و دام‌پروری بود. در همان دوره زمانی، یمن و شمال عربستان شامل منطقه شامات، دارای نظامات سیاسی پیشرفته‌تری بودند که با اتکا به قدرتهای خارجی مانند ایران ساسانی، روم و یا حبشه، به اداره شهرهای موجود در آن مناطق می‌پرداختند.

در شمال افریقا اما پس از دوره‌ای طولانی کشاکش قدرت، در آستانه ظهور اسلام، قدرت‌های نه چندان بزرگی مانند پادشاهی حبشه حاضر بودند که به صورت مذهبی و با تکیه بر قدرت مراکز دینی مسیحیت اداره می‌شد.

 

1.3. سیاست و حکومت در اروپا

روم یکی از بزرگ ترین قدرتهای تاریخ بشر را در آن دوره زمانی در به خود می‌دید. حکومتی منسجم و مبتنی بر قدرت شخص امپراطور و البته با سایه‌ای از تئوکراسی. در چنین حکومتی، اشراف و بزرگان از میان خود امپراطور را انتخاب نموده و او را بر مردم حاکم می‌نمودند.

 

2. مبانی اخلاق سیاسی در اسلام

 

2.1. قرآن و سیاست

شاخصه‌های حاکمیت سیاسی با نزول قرآن کریم دچار اصلاحات کلی شد. با ارائه جهانبینی قرآنی توسط رسول اکرم(ص) و بسط و شرح آن در دوره‌های بعدی نظریه‌های سیاسی قابل توجهی توسط علمای اسلامی صادر شد که حاوی نکات ارزشمندی در این رابطه هستند. در این بخش به بررسی برخی آیات قرآن که با موضوع مورد بحث مرتبط هستند می‌پردازیم.

در آیه 247 سوره مبارکه بقره، هنگامی که بنی‌اسرائیل به پیامبر خود (سموئیل)، اعتراض می‌کنند که چرا طالوت که در آن زمان از خانواده‌ای فقیر و سطح پایین بود، برای حکومت بر آنان انتخاب شده، پیامبر خدا برگزیده شدن وی توسط وحی را یادآوری نموده و با جمله «.... وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ...» به آنان گوشزد می‌کند که اشرافی بودن یا ثروتمند بودن از شرایط حاکم نیست، بلکه علاوه بر داشتن قدرت که لازمه حکومت است، دارا بودن علم و آگاهی از ملزومات آن است.

در آیه 251 همان سوره نیز با عبارت «... وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یشَاءُ...» حکومت حضرت داود(ع) را با حکمت و علم توأمان می‌نماید.

اما آیه 20 سوره مبارکه ص حاوی نکته قابل تأملی است: «وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَینَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ». در این آیه داشتن حکمت و دانش، و البته داوری عادلانه (فصل الخطاب) پس از عبارت «حکومت او را استحکام بخشیدیم» آمده است و بدین گونه عدالت از ملزومات استحکام و استقرار سیاسی عنوان شده است.

در آیه 159 سوره مبارکه آل‌عمران یکی از مهم‌ترین اصول سیاسی اسلام یعنی مشورت مورد تأکید قرار گرفته و خداوند متعال به پیامبر خود مشورت را توصیه می‌فرماید و البته پس از آن تصمیم را بر عهده شخص پیامبر(ص) قرار می‌دهد: «...وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ». در صدر همین آیه نیز نرم‌خویی رسول‌خدا(ص) را لازمه گردآمدن مسلمین عنوان کرده و گوشزد می‌نماید که اگر پیامبر خشن و سنگدل بود مردم از اطراف او پراکنده می‌شدند: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ...».

عدالت نیز که از اساسی‌ترین اصول حاکمیت اسلامی است در آیه 58 سوره مبارکه نساء و در آیاتی دیگر مورد تأکید قرار گرفته: «...وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَینَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...».

 

 

2.2. اخلاق و حکومت در سیره و حدیث

در سیره و کلام نبی‌اکرم(ص) حس مسئولیت‌پذیری نسبت به مردم شاخصه‌ای غیرقابل چشم‌پوشی است. حدیث معروف «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏» (مجلسی، 1403ق، ج72، ص39) از ایشان، نشان از گستردگی این مسئولیت دارد. در چنین ساختاری، حکومت نمی‌تواند نسبت به مشکلات عمومی بی‌تفاوت باشد و تمام همت خود را باید برای رفع موانع پیشرفت و اصلاح جامعه مصروف دارد. این امر در زندگانی رسول‌اکرم(ص) و سیره امیرالمؤمنین(ع) نیز مشهود بود و این بزرگواران در هر شرایطی در تدارک رفع مشکلات عمومی بودند.

علی بن ابی‌طالب(ع) که اغلب اوقات حکومت کوتاه‌مدت خود را درگیر رفع مشکلات داخلی و مبارزه با معارضان بود، چنان به معیشت و مشکلات مردم اهمیت می‌داد که در این باره خود می‌فرماید: «آیا به این قناعت کنم که به من امیرمؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شریک نباشم، یا در تلخى‏هاى زندگى الگویشان محسوب نشوم؟!» (شریف رضی، 1386ش، ص664).

ماجرای معروف پیرمرد نابینای مسیحی نیز در نوع خود جالب است. خلیفه وقت مسلمین حضرت امیرالمؤمنین(ع) بر پیرمرد کهنسال کورى که گدایى مى‏کرد گذشت. امیر المؤمنین(ع) درباره او پرسید. گفتند: یا امیر المؤمنین! نصرانى است. گفت: «از او چندان کار کشیدید تا پیرو ناتوان شد، حال به او چیزى نمى‏دهید؟ خرج او را از بیت المال بدهید!» (حکیمی، 1380ش، ص728). عنایت ویژه حاکم اسلامی به تمامی آحاد جامعه حتی اقلیت‌های دینی نشان از شمول نگاه انسان‌دوستانه در اسلام دارد.

حدیثی از رسول‌اکرم(ص) در خصوص پرداخت وام شخص ناتوان از بیت‌المال به این شرح نقل شده: « هیچ بدهکارى نیست که با بستانکار خود نزد والیى از والیان مسلمان برود، و بر آن والى عسرت و ناتوانى او در پرداخت دینش معلوم شود، مگر اینکه بدهکار از دین خود برى مى‏گردد، و پرداخت وام بر عهده والى قرار مى‏گیرد، تا از اموالى که در دست دارد آن را بپردازد.»(همان)

عهدنامه مالک اشتر که در حقیقت مهمترین منشور حقوق عمومی اسلام است حاوی نکات بسیار مهمی در رابطه با وظایف حاکم اسلامی است. از جمله در آن می‌فرماید: « بر رعیت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانى، که رعیت بر دو گروهند: یا برادر دینى تواند، یا انسانهایى مانند تو، که خطاهایى از آنان سر مى‏زند، ... رعیت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو مى‏باشد ...» (شریف رضی، 1386ش، ص679)

با نگاهی به متون دینی و احادیث و سیره معصومین، می‌توان نکات زیر را از وظایف حاکم اسلامی استخراج کرد. (حکیمی، 1380ش، ص765)

 

بر حاکم واجب است که:

  1. کارمندان و دستیاران خود را از بهترین و آگاهترین و پرهیزگارترین مردم انتخاب کند.
  2. با تقوى و کوشش مراقب کارهاى ادارى باشد.
  3. به امور داورى و حرمت قاضى توجه کند.
  4. سپاهى نیرومند و مؤمن و آماده براى گستردن قانون عدل و پیروز ساختن دین خدا فراهم آورد.
  5. در مقابل اجتماع به پیرایه راستى مزین باشد و به وعده‏ها وفا کند.
  6. در برابر قانون از اصل مساوات و برابرى حمایت کند.
  7. با مردمان آمیخته باشد و از کسى دورى نگزیند.
  8. حرمت افراد و احترام انسانها را نگاه دارد.
  9. نیازهاى اجتماع را، در زمینه‏هاى گوناگون، برآورد.
  10. اجازه انتقاد کردن بدهد، و خود انتقاد پذیر باشد.
  11. با فقر و محرومیت و نادارى مبارزه کند، و براى گرفتن حق بینوایان و تهیدستان بکوشد و جلو ستمها و ستمگران مالى را بگیرد.
  12. از حق فرو دستان و کارگران و کشاورزان و پیشه‏وران و دیگر مردم خرده پا حمایت کند و جانبدار آنان باشد.
  13. سواد و فرهنگ و دانش را نشر دهد، و آداب دینى را به مردم بیاموزد، و جامعه را از نادانى و عقب افتادگى فکرى برهاند.
  14. روابط اجتماعى مردمان را استحکام بخشد.
  15. با فساد و تباهى، در همه صورتهاى آن، در افتد و آنها را- با روشى صحیح و منطقى- براندازد.

ناگفته پیداست که چنین رابطه‌ای میان حکومت و مردم در تمام جهان‌بینی‌های پیشین و پسین بی‌نظیر است و اسلام برای اولین بار نگاهی فراگیر و کامل از این رابطه دقیق ارائه می‌دهد.

 

 

2.3. اخلاق سیاسی در نگاه بزرگان دینی اسلام و فرق اسلامی

در طول قرون میانی اسلامی، علمای بزرگی اقدام به نگارش متون آموزشی و عبرت‌آموز در خصوص نظام حکومتی و قواعد حاکم بر آن نمودند. از جمله این بزرگان، ابونصر فارابی، امام محمد غزالی، خواجه نظام‌الملک طوسی و عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر را می‌توان نام برد که در قالب متون داستانی، فلسفی و تاریخی اقدام به طرح‌ریزی بنیان‌های سیاسی زمان خود نموده‌اند.

در این میان، سیاست‌نامه یا همان کتاب «سیرالملوک» اثر مهم نظام‌الملک طوسی شامل بررسی مسایل حکومتی و اجتماع دوران سلجوقی است. وضع حکومت، سازمان اداری، طبقات اجتماعی و آداب و رسوم روزگار نظام‌الملک به طور جامع در این کتاب گردآمده است. (شعار و روان‌پور، 1380ش، ص4) دو اثر دیگر نیز از خواجه نظام‌الملک بر جای مانده که وصایای نظام‌الملک یا «دستورالوزاره» نام دارند. یکی از این دو مشتمل بر پند و اندرزهای اخلاقی و دینی و دیگری شامل روش حکومت و اداره امور مردم است. (همان، ص5) هرچند که سیرالملوک دارای خطاهای فاحش تاریخی و بعضا حاوی دیدگاه‌های متعصبانه مذهبی است، اما از نظر تنظیم یک اساسنامه حکومتی و سیاسی، شایان توجه است.

جمله‌ای از کتاب خواجه بدین قرار است: «چاره نیست پادشاه را از آن که هر هفته‌ای دو روز به مظالم بنشیند و داد از بیدادگر بستاند و انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی‌واسطه‌ای.» (همان، ص7) همچنین است: «واجب است بر پادشاهان از احوال رعیت و لشکر و دور و نزدیک خویش بررسیدن[3]، و اندک و بسیار، آنچه رود، بدانستن.» (همان، ص50)

دیگر اثر ارزشمند حوزه فکری سیاسی در دوره اسلامی، «قابوس‌نامه» است که توسط کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار ملقب به عنصرالمعالی از امیران خاندان آل‌زیار نگاشته شده است. وی این کتاب را در اندرز به پسرش گیلان‌شاه نگاشته و آن را «نصیحت‌نامه» نیز نامیده‌اند. این کتاب از دیدگاه جامعه‌شناسی آیینه‌ی عادات و رسوم روزگار خویش است و به تعبیر ملک‌الشعرای بهار «مجموعه‌ای است از تمدن اسلامی پیش از مغول». (شعار و روان‌پور، 1380ش، ص62-60)

عنصرالمعالی در کتاب ارزشمند خود، نکاتی از جمله «دست از مال و حرم مردمان دور داشتن» یا با وزیر و مشیر خود چنان محتاطانه رفتارکردن و خود را دربست در اختیار وی قرار ندادن و «راست‌گوی» بودن و همچنین «از حال رعیت و لشکر خویش غافل» نبودن را برای حاکم و پادشاه گوشزد می‌کند. (همان، ص121-119)

در این مختصر، مجال پرداختن به دیگر کتب و نگاشته‌های حوزه اخلاق سیاسی در دوره اسلامی نیست، چه این مبحث مقاله‌ای جداگانه می‌طلبد.

 

3. سیره خلفا در سیاست و حاکمیت طی قرون اولیه اسلامی

 

موضوع تأمل برانگیز در حوزه اخلاق سیاسی اسلام، عملکرد خلفا و حکام دولت‌های مسلمان است که از ابتدای تاریخ اسلام و پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص)، در تناقض جدی با آموزه‌های اسلام بوده است. البته دوران خلافت امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) از هر حیث نوعی استثنا محسوب می‌شود، اما در دیگر زمان‌ها شاهد شیوه‌ی غیراسلامی خلفا در جنبه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی هستیم. اخلاق سیاسی را در سلسله‌ها و دوره‌های مختلف، به اختصار به بررسی می‌نشینیم.

 

3.1. خلفای راشدین و اخلاق سیاسی

دوران خلافت اولین و دومین خلیفه پس از رسول‌خدا(ص)، با رعایت ظواهری از سیره‌ی پیامبر(ص) همراه بود. اینان هرچند عمل دقیق به نصایح پیامبر(ص) را برنمی‌تافتند و خلافت را از جایگاه اصلی آن خارج ساختند، اما شرایط روزگار و گمان نیک مردمان، این اجازه را نمی‌داد که آنان در کسوت شاهان و قیاصره به حکومت بپردازند. این دو در نهایت ساده‌زیستی و همسنگ فقرای جامعه زندگی نموده و در میان مردم زندگی می‌نمودند. اما اولین انحراف‌ها در اخلاق سیاسی در همین دوره پدید آمد.

بیعت اجباری و مضروب و مقتول ساختن مردمان، آتش زدن در خانه‌ها و کشتن مخالفان به بهانه ارتداد از بدعت‌های دوره‌ی خلیفه‌ی اول است. خلیفه اول که در نمونه‌ای از خشونت افسارگسیخته، شخصی به نام فجاه را - به جرمی - زنده زنده و با دست بسته در آتش سوزاند ، در بیماری مرگ گفته بود: «ای کاش فجاه سلمی را زنده در آتش نسوزانده بودم، یا کشته بودم یا آزاد کرده بودم. ...» (طبری، 1363ش، ص1572)

دوران خلیفه دوم نیز، با ایجاد انحرافات متعدد و پیاپی همراه بود. هرچند پیشروی نظامی سپاه مسلمانان و غنای اقتصادی مرکز اسلام و البته نشر اجباری یا اختیاری دین مبین در سراسر مناطق اطراف از مزایای این دوره است، اما تمام این موضوعات، نتایج کوتاه‌مدتی است که در درازمدت جنبه مثبت آن در برابر پیامدهای منفی به بار آمده رنگ باخت.

سخن از بدعت‌های عصر خلیفه دوم به درازا می‌کشد و در اینجا تنها به یک روایت تاریخی اشاره می‌کنیم. عمران بن سواده طی پرسش و پاسخی به تعدادی از مهمترین بدعتهای عصر وی می‌پردازد. از جمله از خلیفه می‌پرسد که چرا عمره را در ماه‌های حج حرام کرده‌ای اما پیامبر(ص) و ابوبکر چنین نکرده‌اند؟ یا اینکه مردم «از خشونت تو با رعیت و رفتار تندت شکایت دارند.» (طبری، 1383ش، ص2064-2063) با این حال دوران عثمان، تفاوت ویژه‌ای با دوره دو خلیفه‌ی پیشین داشت. وی که از تبار بنی‌امیه بود، چندان کسان خود را در مقام و منصب و بخشش از بیت‌المال اولی می‌دید که  صدای اعتراض از هر سو برخاست. از او نقل شده که گفت: «عمر به منظور رضای خدا کسان و خویشان خود را محروم می‌داشت و من به منظور رضای خدا به کسان و خویشان خود چیز می‌دهم. ...» (همان)

از شاخصه‌های دوران خلافت عثمان می‌توان به تقسیم ناعادلانه بیت‌المال و بخشش بی حد و حصر به خویشان خلیفه، تعطیل برخی حدود و تعزیرات، تبعید و تنبیه برخی اصحاب پیامبر(ص) به دلیل اندرز و اعتراض به خلیفه، سخت‌گیری بر عجمان و تازه‌مسلمانان و افزایش تعداد حاکمان و والیان ناصالح که برخی دارای سوابق کیفری و تبعید و اجرای حدود بودند اشاره کرد.

 

 

3.2. اخلاق سیاسی در دوران خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس

پایبندی به آداب و سنن اسلامی در دوران بنی‌امیه روی به کاهش نهاد. رابطه مردم با حکومت در زمان معاویه بن ابی‌سفیان، چیزی شبیه به دوران پیش از اسلام و رفتار وی به مانند شاهان ایران و روم بود. برخلاف دوران خلفای راشدین، معاویه حتی در ظاهر نیز قصد تبعیت از سنت پیامبر(ص) را نداشت.

برای اولین بار توسط معاویه، خلافت موروثی شد. در دوران یزید برای اولین بار، فسق و فجور و گناهان علنی در دربار خلیفه راه یافت و البته یزید از هیچ گناهی ابا نداشت. کشتن سرور شهیدان حضرت اباعبدالله(ع) و فرزندان و یارانش تنها به جرم عدم بیعت، و کشتن و غارت و هتک ناموس مردم مدینه در واقعه حره به جرم اعتراض و مخالفت، و سنگ باران و آتش زدن کعبه و حرم امن الهی از نمونه‌های جرائم یزید است. در زمان بنی‌امیه خوانندگی و نوازندگی در شهرها و حتی در مدینه شهر پیامبر رونق یافت و گناهان علنی، عمومی شد. حرمت مال و آبروی مردم نادیده انگاشته شد و تنها خفقان و سیطره خلفا بود که مردم را به تحمل وا میداشت.

بنی‌امیه که عصبیت عربی را فراموش نکرده بودند، حکومت خود را بر اصل «سیادت عرب» نهاده بودند. (زرین‌کوب، 1378ش، ص92) دوران حکومت حجاج بن یوسف ثقفی از سیاه‌ترین دوره‌های حاکمیت بنی‌امیه در عراق و ایران است. مورخان آماری بالغ بر 120هزار کس را در زمره کشته‌شدگان به دست وی نگاشته‌اند(همان، ص100) که البته خالی از تردید نیست، اما نشان از وسعت جنایت دارد. حجاج سیاست نژادی بنی‌امیه را در تحقیر موالی به سختی اجرا می‌کرد. همین امر موجب نارضایی شدید مردم از دستگاه حکومت او بود. نیز در ریختن خون و بخشیدن مال به قدری افراط و اسراف کرد که عبدالملک خلیفه اموی از شام به او نامه نوشت و در این دو کار او را ملامت بسیار کرد. حکومت او برای کسب قدرت لازم می‌دید که به سختی مخالفان را از میان بردارد و دوستان و هواداران خود را حمایت و تقویت نماید. برای این مقصود لازم بود که از ریختن خون خلق و از گرفتن مال آنها خودداری نکند و به همین جهت در جمع خراج و جزیه، تندخویی و سخت‌کشی پیش گرفت. (همان، ص102)

در دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس بسیاری از سادات علوی و معترضان به حکومت کشته و زندانی شدند. شکنجه‌گاه‌ها برای اولین بار توسط حکومت در دوران بنی‌امیه پدید آمد و در زمان عباسیان به گستردگی تداوم یافت. بسیار رخ می‌داد که وزیری یا صاحب‌منصبی پس از عزل مورد غضب واقع شده و به شکنجه کشته می‌شد و در این مورد حد و حدودی رعایت نمی‌شد. مردم هرگاه که حکومت با کمبود بودجه مواجه می‌شد، محل تأمین کسری خزانه با مالیات و خراج بودند و حدود الهی و حرمت مسلمانی مراعات نمی‌شد. در دوران پس از خلفای راشدین و در زمان قدرت یابی امویان و عباسیان بسیاری از رسوم جاهلی احیا شد و اخلاق سیاسی اسلام جای خود را به بی‌اخلاقی جاهلی داد. مثله کردن جسد مخالفان و شکنجه معترضان، تعصب قبیله‌ای و زنده‌شدن برتری های نژادی، مالیات‌های منسوخ شده و غیرمشروع و باج‌گیری‌های غیرمنصفانه از جمله این رسوم غیر اسلامی است که مسلمانان از حاکمان به ظاهر مسلمان خود مشاهده می‌نمودند.

 

 

نتیجهگیری

آموزه‌های اخلاقی اسلام در زمینه‌ی سیاست و حکومت، نقشی ماندگار از آرمان‌های متعالی این دین مبین است که تنها در دوره‌های کوتاهی فرصت اجرایی شدن یافت. آنچه منظور نظر حضرت رسول(ص) و ائمه طاهرین(ع) بود، قطعا با آنچه به اجرا درآمد، فرسنگ‌ها فاصله داشت. تعامل مثبت پیامبر(ص) با مردم و بزرگان مدینه، در هنگام جنگها و مشکلات به وجود آمده، و اعتنای امام علی(ع) به نظر مردم در خصوص بیت‌المال، و مروت ایشان در خصوص جمع‌آوری سپاه و عدم توسل به زور و اجبار و صدها نمونه دیگر، در مقایسه با فضای فکری حکام اموی و عباسی، انسان را به اندیشه وا می‌دارد.

شاید بتوان کمرنگ شدن مبانی اخلاق سیاسی را در قرون اولیه اسلامی در بستر انحراف خلافت از مسیر اصلی خود توجیه کرد. بهترین الگوهای اجرای مبانی دینی در جامعه آن روز خانه نشین شده و از قدرت کنار گذاشته شدند. بدون حضور امامان راستین، افرادی که صلاحیت اداره حکومت و ارتباط با مردم را نداشتند عهده دار این امر شدند و همین مسئله موجب بروز اشتباهات خطرناک و بعضا جبران‌ناپذیر گردید.

آرزوهای مردمی که با امیدواری فراوان به اسلام گرویده بودند، به فاصله اندکی از رحلت رسول اکرم(ص) بر باد رفت و آرمان‌هایی مانند عدالت، مساوات، رشد و تعالی و آرامش و صلح، جای خود را به زیاده‌خواهی، رشوه، فساد، غارت و ناامنی دادند. اما آنچه تفاوتی مهم با دوران پیش از اسلام محسوب می‌شود، بالارفتن سطح انتظار عمومی از حاکمان است که در شرایطی که فضای سیاسی اندکی باز می‌شد، حکام تحت فشار افکار عمومی مجبور به دادن آزادی‌های نسبی و تأمین خواسته های مردم می‌شدند.

مسلمانان به مانند ملت‌های دوره جاهلی نبودند و از حداقل حقوق خود به واسطه آموزشهای اسلامی آگاه بودند. حکومت بر این مردم بر اساس سنت‌های جاهلی امکان‌پذیر نبود و تأمین برخی حقوق عمومی، لازم می‌نمود. ریشه استقلال طلبی مناطق مختلف، و استواری حکومت‌های متعدد و بعضا مردمی در اقصی نقاط کشور بزرگ اسلامی را باید در بطن آموزه‌های اسلامی جستجو کرد. فراگیری پیام و آرمان اسلام و انتشار تدریجی و نقل الگوهای عملی حکومت اسلامی مانند پیامبر(ص) و امام علی(ع) و مقایسه آن با شرایط روز، کار را بر خلفای ستمگر و خودخواه سخت می‌نمود و کنترل افکار عمومی و تمرکز آن بر قدرت فائقه خلیفه تقریبا غیرممکن می‌نمود. از آنجا که داعیان فرقه‌های مختلف که برخی نیز منشعب یا ملهم از شیعیان و علویان بودند، خصوصا از قرن دوم هجری در مناطقی مانند شمال افریقا، مغرب اقصی، خراسان، ماوراءالنهر، طبرستان و دیلم و مانند آن به تبلیغ می‌پرداختند، وضعیت سیاسی این مناطق امکان پایداری را از دست می‌داد.

داعیان و مبلغان به ترویج سنت نبوی و سیره خلفای راشدین می‌پرداختند و داعیان شیعه از آرمان‌های علویان می‌گفتند و مردم را به پاسداشت آن وا می‌داشتند. استقرار حکومت‌هایی که دارای فضای باز سیاسی و مذهبی بوده و تفاوت ساختاری فاحشی با خلافت مرکزی داشتند از نتایج همین تبلیغات است که از نمونه‌های آن می‌توان به سلسله‌های سامانیان، آل‌بویه، آل‌زیار، ادریسیان، فاطمیان، و حمدانیان اشاره کرد. هرچند که حکومت‌های یادشده را نمی‌توان الگویی تمام عیار از رابطه اسلامی مردم و حکومت و یا عامل اجرای اخلاق سیاسی اسلامی دانست، اما در مقایسه با خلافت عباسی یا اموی، دارای شاخصه‌های مردمی و اسلامی کامل‌تری بودند که فضای باز سیاسی، تسامح مذهبی، اعتدال اقتصادی و عدالت اجتماعی البته به طور نسبی در آنها مشهود بوده است.

در انتها باید به این نکته اشاره کرد که اخلاق سیاسی در اسلام دارای مبانی تئوری و بنیان‌های نظری بسیار مستحکم و قدرتمندی است، اما اجرایی شدن آن مدیون آموزش عمومی و انتشار گسترده این آموزه‌ها است که در طول تاریخ به طور نسبی و به تناوب، گاهی اوقات رخ داده است.

 *************************************************

منابع

  1. شریف‌الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه، حسین انصاریان، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1386ش، چاپ دوم.
  2. حکیمى، محمدرضا و حکیمى، محمد و حکیمى، على‏؛ الحیات، احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش، چاپ اول.
  3. زرین‌کوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، تهران، نشر سخن، 1378ش، چاپ نهم.
  4. شعار، جعفر و روان‌پور، نرگس؛ گزیده‌ای از سیاست‌نامه و قابوس‌نامه، تهران، انتشارات دانشگاه پیام‌نور، 1380ش، بی‌چا.
  5. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک‏، بیروت، دارالتراث، 1967م، چاپ دوم، ج6.
  6. ــــــــــــــــــــــ ، تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، بی‌جا، بنیاد فرهنگ ایران، 1363ش، چاپ سوم، ج4.
  7. ــــــــــــــــــــــ ، تاریخ طبری، ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، 1383ش، چاپ ششم، ج5.
  8. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، چاپ دوم، ج72.
  9. مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، 1374ش، چاپ اول، مجلد اول تا سوم.
 

[1] اشاره به سخن عبدالملک مروان پس از قتل مصعب بن زبیر.

[2] منظور ما از مسیحیت، همین مذهب تحریف شده و ناقصی است که در حال حاضر وجود دارد و نه آن آیین راستینی که از سوی عیسی بن مریم(ع) به مردمان رسید.

[3] بررسیدن: تحقیق کردن، وارسیدن

 

سایت های ارائه دهنده مقاله فوق:

 

https://civilica.com/doc/423399/

https://elmnet.ir/article/470022175-8622/%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B7%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۳۰
د. محمدامین زرگر

تاریخ اسلام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی